۲۸ شهریور
فهمِ یکسره ارگانیک از جهان. آسودگیِ این روزهایم از این است.
زیباییِ شگفتی که در رفتارِ ارگانیک هست.
آسوده مردن.
این را در مشاهدهیِ آن پل فهمیدم که: حتی چیزهایِ مکانیکی نیز در جسمِ خود یکسره ارگانیکاند.
هیچ چیز یکسره از آهن نیست. حتی چیزهایِ به راستی آهنی.
فردایِ ۲۸ام
کلیدِ مسئله در جسم است. چیزهایِ مکانیکی تنها نمودی از مکانیسماند و چون نمود اند، جسم و چون جسماند، ارگانیکاند.
سازهی فلزی زنگ میزند و از کار میافتد. پس میتوان از آن آسوده بود.
اما رفتارِ مکانیکی در کجا هست؟ چه وقت و کجاست که دو چیز به راستی چفتِ هم میشوند؟
در ذهن. تجربهی مکانیسم را تنها در زبان و هنگامِ پرتوپلا گفتن یا نوشتن کردهام.
تنها از چیزهایِ غیرِ جسمانی میتوان انتظارِ رفتارِ مکانیکی داشت.