کهف

برای دوباره نامیدن اشیاء

کهف

برای دوباره نامیدن اشیاء

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۲/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۲/۲۵
    .
  • ۰۳/۰۲/۱۳
    .
  • ۰۳/۰۱/۲۱
    .
  • ۰۲/۱۲/۱۸
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۹
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۷
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۵
    .

آخرین نظرات

  • ۲۹ ارديبهشت ۰۳، ۱۱:۳۵ - eons faraway
    برزخ

۷ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

سه غم اومد به جونم هر سه یکبار
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره دیره
غم یار و غم یار و غم یار

صدای پای اسب یارم دوش اومه
گل سرخ رو شالش بوش اومه
نهادم چیشم رو هم بگفتم
عزیزوم نومدی، دل جوش اومه


"در خیال" ساخته ی گروه حال. دو بیتی اول از باباطاهر دومی از ترانه های محلی مازندران است.


دانلود

۴ نظر ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۳۵
عرفان پاپری دیانت

هیچ چیز کریه تر از تپش های کوتاه و احمقانه ی زندگی به نظر نمی رسد وقتی که از دور به آن نگاه کنی و دهان مرگ را برای بلعیدنش باز ببینی.

دارم تاوان خنده هایمان را پس می دهم.

۳ نظر ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۳۳
عرفان پاپری دیانت

کلمات

بر کف اتاق ریخته اند

پنجره باز است و

باد نمی وزد

 

شاعر

ایستاده بر فرش سرخ

تنش لخت و تاریک

لبانش لرزان

و قلبش

سفال خشک ترک خورده ایست

 

باری از سنگ

بر دوش

و قفسی خالی

در دست دارد

بلبل

از پنجره ی باز

داخل می آید

بالش سیاه

و منقارش شکسته است

کف اتاق می نشیند

از کلمات می خورد

سپس پرواز می کند

و در قفس می نشیند

نغمه ای اندوهبار

اتاق را پر کرده است

شاعر

ایستاده بر فرش سرخ

 

بر دوش

باری از سنگ دارد

و در دست

قفسی پر

از کلمات




۳ نظر ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۵۳
عرفان پاپری دیانت
قطعه: La Valse D'amelie
اثر : یان تیرسن (Yann Tiersen)

Download
۲ نظر ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۰۸
عرفان پاپری دیانت

-چرا شاعرا همه آدمایین که شکست عشقی خوردن؟

- شاعر هیچوقت شکست نمی خوره. میشکنه...

 

اولین بار که دیدمش. یک لحظه، تا عمق ذهنم تزریق شد. مرد شاعر... وسیع و نرم و مسلط.

این دو شعر را خیلی وقت پیش برای او نوشتم. هر دو تا را دوست دارم و فکر کنم برخلاف اکثر کارهایم همیشه دوستشان خواهم داشت:

۴ نظر ۱۸ فروردين ۹۵ ، ۰۱:۰۱
عرفان پاپری دیانت


1. درونی- اتاق

مرد جوانی را می بینیم که روی تختی خوابیده است. بجز تخت خواب هیچ چیز در اتاق نیست. اتاق تاریک روشن است. دیوارهای اتاق سفید است. موهای سر و صورت مرد سیاه است. به نظر بیست و چند ساله می رسد. ملحفه ای تا روی سینه اش کشیده شده است.

 

2.خواب مرد-درونی- دادگاه

تصویری از خواب مرد را می بینیم. مرد با همان سر و وضع و شکل و شمایل در ردیف متهم نشسته است  و دستبندی به دست دارد.

قاضی : با توجه به اتهامات مذکور، متهم به حبس ابد محکوم می شود. _چکشش را روی میز می کوبد_  ختم جلسه.

سرباز مرد را بلند می کند و با خود بیرون می برد. مرد جوان به نقطه نامعلومی خیره است و همراه سرباز از سالن بیرون می رود. جمعیت حاضر در دادگاه از سالن خارج می شوند.

 

۱ نظر ۱۴ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۴۸
عرفان پاپری دیانت
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۰ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۰۸
عرفان پاپری دیانت