کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۹/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۱۵
    .
  • ۰۳/۰۹/۰۶
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .

آخرین نظرات

  • ۲۴ آذر ۰۳، ۰۹:۱۳ - عرفان پاپری دیانت
    ۲۴۲

خواب ممتد [فیلم نامه]

شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۴۸ ب.ظ


1. درونی- اتاق

مرد جوانی را می بینیم که روی تختی خوابیده است. بجز تخت خواب هیچ چیز در اتاق نیست. اتاق تاریک روشن است. دیوارهای اتاق سفید است. موهای سر و صورت مرد سیاه است. به نظر بیست و چند ساله می رسد. ملحفه ای تا روی سینه اش کشیده شده است.

 

2.خواب مرد-درونی- دادگاه

تصویری از خواب مرد را می بینیم. مرد با همان سر و وضع و شکل و شمایل در ردیف متهم نشسته است  و دستبندی به دست دارد.

قاضی : با توجه به اتهامات مذکور، متهم به حبس ابد محکوم می شود. _چکشش را روی میز می کوبد_  ختم جلسه.

سرباز مرد را بلند می کند و با خود بیرون می برد. مرد جوان به نقطه نامعلومی خیره است و همراه سرباز از سالن بیرون می رود. جمعیت حاضر در دادگاه از سالن خارج می شوند.

 

3. خواب مرد-درونی- زندان

سرباز دستبند را از دست مرد باز می کند. مرد وارد سلول می شوند. روی تخت ها، چند زندانی دیگر نشسته اند. همگی به مرد نگاه می کنند. سرباز در سلول را می بندد و می رود. مرد روی یکی از تخت ها می نشیند.

 

4.درونی-اتاق

مرد با همان شکل و شمایل روی تخت خوابیده است. موها و ریش و سبیلش سیاه کاملا سیاه اند.

 

5.خواب مرد- درونی- راهرو زندان

سربازی به دست مرد دستبند زده است و او را همراه خود می برد. جلوی سلول انفرادی می ایستند. سرباز در سلول و دستبند مرد را باز می کند. مرد وارد سلول می شود. پیر تر و شکسته تر شده است. موهای سر و صورتش فلفل نمکی اند.  میانسال (حدود40ساله) به نظر می رسد.

 

6.خواب مرد-درونی- سلول انفرادی

مرد گوشه از سلول نشته و به دیوار تکیه داده. سلول تاریک است. باریکه نوری بر صورت مرد می تابد. در میان انبوه تارهای سیاه، تار های سفید را می بینیم که کم نیستند.

 

7.درونی- اتاق

مرد  روی تخت خوابیده است. مسن تر شده. شبیه همان مردی که در سلول انفرادی دیدیم. موهایش به همان شکل، فلفل نمکی اند. مرد، در خارج از خواب هم به همان اندازه پیر شده.

 

8. خواب مرد- بیرونی- حیاط زندان

پاییز است. تصویر مرد را می بینیم که در حیاط زندان ایستاده و دارد برگ ها را جارو می کند. پیرتر شده. موهای سر و صورتش سفیدتر شده اند. حدودا 50 ساله به نظر می رسد.

 

9. درونی- اتاق

مرد، روی تخت خوابیده است. موهایش و ریش و سبیلش سفید شده اند. شکل همان مردی که برگ ها را جارو می زد.

 

10.خواب مرد- درونی- سالن غذاخوری زندان

سالن غذاخوری شلوغ است. مرد تنها پشت میزی نشسته است و مشغول غذا خوردن است. پیرمردی شده است. ریش و سبیلش و موهایش کاملا سفید شده اند. حدودا 60 ساله به نظر می رسد. زندانی دیگری از کنارش رد می شود و به او سلام می کند. پیرمرد با تکان دادن سر جوابش می دهد.

 

11.درونی- اتاق

مرد روی تخت خوابیده است. کاملا پیر شده. ظاهرش شبیه پیرمرد سالن غذاخوریست.

 

12. خواب مرد- درونی- سلول

پیرمرد روی یکی از تخت ها افتاده. دورش شلوغ است. یکی از هم بندی هایش گریه می کند.  دیگری تکانش می دهد. سربازی وارد بند می شود و زندانیان را کنار می زند. بالای سر پیرمرد می ایستد. پیرمرد، تمام کرده است. ملحفه سفیدی روی صورتش می کشند.

 

13.خواب مرد- درونی- راهرو زندان

جسد پیرمرد را روی تخت چرخ داری خوابانده اند. مردی که لباس سفید پزشکی پوشیده تخت را هل می دهد.

 

14. درونی- اتاق

همان اتاقی را می بینیم که در طول فیلم مرد در آن خوابیده بود. تخت همان جا گذاشته است و مرد به همان شکل رویش خوابیده. اما ملحفه سفید روی صورتش کشیده شده.  پزشکی که تخت را هل می داد کنار تختش ایستاده. پزشک از اتاق بیرون می رود.

تصویر جسد پیرمرد را می بینم که رو تخت خوابیده و ملحفه سفید روی صورتش است.

پایان


پنجشنبه 29 بهمن94

 

۹۵/۰۱/۱۴
عرفان پاپری دیانت

سینما

فیلمنامه

مرگ

نظرات  (۱)

بترس زمانی را که همه ی نوشته هایت ناهمگون نباشد.آنگاه نویسنده در مرگ تکرار می شود
پاسخ:
من فکر میکنم اشکالی نداره آدم در خودش تکرار بشه. برای تکرار شدن چه جایی بهتر از خود. مهم اینه که در خودمون تقلید نشیم.
میشه از خود ننوشت و تکرار هم نشد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی