.
دوشنبه, ۷ اسفند ۱۴۰۲، ۰۹:۰۰ ب.ظ
چهقدر خوب است که دیگران مثل من فکر نمیکنند. گاهی آن چه دیگران میکنند شاهدی است بر این که فکری که من میکنم لزوماً درست نیست و خلافش به راحتی ثابت میشود. اما فکری که من میکنم درست است و اگر هم درست نباشد دست کم ضروری و اجتنابناپذیر است. من با این دو چشمی که در حدقه دارم نمیتوانم جهان را طور دیگری ببینم. اما واقعیت این است که به طرز بسیار عجیبی جهان همیشه آن طوری نیست که من خیال میکنم هست. آن کسی که در خیال خود فلج است٬ به واقع فلج است اما گاهی به طرز توجیهناپذیری راه میرود. او ممکن با خودش بگوید٬ پاهای من هنوز خبر ندارند که فلجاند٬ پس چه بهتر! عجالتاً تا میشود چند قدمی راه میروم.
در واقع اگر چشمهای همه شبیه چشمهای من بود و جهان را اینطور که من میبینم میدیدند٬ من یک لحظه هم نمیتوانستم میان کسانی مثل خودم زندگی کنم.
۰۲/۱۲/۰۷