کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۴/۰۵/۲۱
    .
  • ۰۴/۰۵/۰۲
    .
  • ۰۴/۰۵/۰۲
    .
  • ۰۴/۰۴/۲۱
    .
  • ۰۴/۰۴/۱۱
    .
  • ۰۴/۰۳/۱۷
    .

آخرین نظرات

  • ۲۲ مرداد ۰۴، ۱۵:۵۵ - عرفان
    144 ۵و۷

از شرق [شعر]

پنجشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۲۳ ب.ظ

کلمات

بر کف اتاق ریخته اند

پنجره باز است و

باد نمی وزد

 

شاعر

ایستاده بر فرش سرخ

تنش لخت و تاریک

لبانش لرزان

و قلبش

سفال خشک ترک خورده ایست

 

باری از سنگ

بر دوش

و قفسی خالی

در دست دارد

بلبل

از پنجره ی باز

داخل می آید

بالش سیاه

و منقارش شکسته است

کف اتاق می نشیند

از کلمات می خورد

سپس پرواز می کند

و در قفس می نشیند

نغمه ای اندوهبار

اتاق را پر کرده است

شاعر

ایستاده بر فرش سرخ

 

بر دوش

باری از سنگ دارد

و در دست

قفسی پر

از کلمات




نظرات  (۳)

ایول بابااااااااااا
پاسخ:
:))
ایول بابااااااااااا
پاسخ:
:))
۲۶ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۳۷ محمدجواد گلشن
باری از سنگ...
پاسخ:
تحمّل بایدش...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی