کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۹/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۱۵
    .
  • ۰۳/۰۹/۰۶
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .

آخرین نظرات

  • ۲۴ آذر ۰۳، ۰۹:۱۳ - عرفان پاپری دیانت
    ۲۴۲

آن چه تویی [شعر، از دیگران]

جمعه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۰۲ ق.ظ
The tree has entered my hands
The sap has ascended my arms
The tree has grown in my breast
Downward
The branches grow out of me, like arms

Tree you are
Moss you are
You are violets with wind above them
A child - so high - you are
And all this is folly to the world

by :  Ezra Pound
۹۵/۰۳/۲۸
عرفان پاپری دیانت

شعر

شعر خارجی

نظرات  (۳)

درخت به دستهای من وارد شده
و عصاره اش از بازوانم بالا میرود
درخت در سینه ی من روییده
و شاخه هایش در من روییده
 شبیه به بازو آنم
تو آن درختی
تو گلسنگی
تو بنفشه ای هستی با وزش باد بر آن

و کودکی _در نهایت _ تویی
و تمام این ها برای جهان احمقانه است
پاسخ:
از نهایتِ کودکی
.
.
نقطه ی میانی.
یادآوری کن.
۲۸ خرداد ۹۵ ، ۰۳:۰۶ سیّد محمّد جعاوله
++
پاسخ:
!!
شایدم باید گفت ، 
کودکی و بینهایتی (عظمتش ) ، تویی.
پاسخ:
مثلا :
و کودکی تویی _با همه ی نهایتی که در اوست_

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی