رقصِ صورت [یادداشت]
پنجشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۴۵ ب.ظ
X: سوژه. منظره.
چهره به سمتِ x برمیگردد. یک لحظه بعد (بدون آنکه در x قرار گرفته باشد،) به سمتِ دیگر برمیگردد. و یک لحظه بعد در سمتِ سومیست. چهره در احاطهی x هاست. و وقتی به خود میآییم چهره را در یک گردش کامل (دایرهوار) میبینیم.
در یک کرشمهی مدام. دایره در شهوانیترین (و نابترین) وضعیت خود میچرخد.
زبان در مهلکهی عشق تبدیل به موسیقی میشود. ضربآهنگ. ارجاعِ مدام و نیمهتمام به x. ارجاعاتِ شهوتآلودِ زبان. مشقِ سیاهقلم. کلمهها بیآنکه بر چیزی دلالت کنند (یا دلالتِ خود را به پایان برسانند،) پوست میاندازند.
لختیِ کلمهها مزاحمِ کشفِ معنایِ آنهاست.