کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۸
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۷
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۴
    .
  • ۰۳/۰۷/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۷/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۷/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۷/۲۷
    .

آخرین نظرات

  • ۲۹ ارديبهشت ۰۳، ۱۱:۳۵ - eons faraway
    برزخ

[قطعه]

چهارشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۷، ۰۸:۵۰ ق.ظ

بیا این سؤال‌ را دور کنیم از خود

آن‌قدر تا جواب شود

~

تمامِ آن‌ اسم‌ها

سایه‌های گلی غول‌پیکر بودند

-چه بی‌هوده می‌شمردم‌شان-


صورت‌ام از بوسه‌های تو سوراخ است

و اسم‌ات 

از چل‌تکه‌ی چشم‌ام که افتاد

دایره تا خرتناق کدر شد

~

در خواب

لباسِ سبزِ تو را

سرخ می‌بینم

یعنی که مرده‌ای و

گلِ غول‌پیکر

در سایه‌ی خود دفن‌ات می‌کند.

۹۷/۰۴/۰۶
عرفان پاپری دیانت

شعر

شعر بلند

عشق

قطعه

مرگ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی