کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۴/۰۵/۳۱
    .
  • ۰۴/۰۵/۲۶
    .
  • ۰۴/۰۵/۲۱
    .
  • ۰۴/۰۵/۰۲
    .
  • ۰۴/۰۵/۰۲
    .
  • ۰۴/۰۴/۲۱
    .
  • ۰۴/۰۴/۱۱
    .

آخرین نظرات

  • ۲۲ مرداد ۰۴، ۱۵:۵۵ - عرفان
    144 ۵و۷

[قطعه]

يكشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۷، ۰۲:۲۷ ق.ظ

هزار رنگ جدا شد زِ نامِ بی‌رنگ‌اش

هزار نغمه از آن رفتنِ بی‌آهنگ‌اش


گلی که نیست چنان جلوه کرد در بستان

که سرو خم شد و گشتند بلبلان دنگ‌اش


ز خاکِ خویش گذر کن به رازخانه‌ی سنگ

که بذرِ واقعه کِشته‌ست در دلِ سنگ‌اش


کشاندِ-مان سویِ خود در هزارتویِ نگاه

شدیم کشته‌ی آن رنگ و بویِ نیرنگ‌اش

__

نخست عاشقِ تو راهِ خویش می‌پیمود

گرفت نقطه‌ی خالِ تو باز در چنگ‌اش


ز بعدِ فاجعه‌ی اسمِ تو نمی‌گنجد

مساحتِ همه آفاق در دلِ تنگ‌اش


مسافرِ تو چنان غرقِ حیرت است از راه

که ناامیدیِ عالم نمی‌کند لنگ‌اش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی