چند مرثیه ی کوتاه برای عباس کیارستمی [شعر]
1.
ناگهان
و به هنگام
چون شعری بی قرار
2.
بهشت تو
شکل جاده ایست
حالا
بی کوله بار در آن راه برو
3.
شاعر تر از نسیم تو بودی
او می وزید
تو می وزاندی
4.
عاشق
مثل شاخه ای که بلرزد در باد
عاشق
مثل کوهی
5.
جاده ای ساختی
رفتی
رفتی
و محو شدی
به دنبالت خوهم آمد
6.
نسیم را می بینم
کوهی را باخود می برد
به هر کجا
7.
حالا
درخیابان ها
در خرابه ها
در مدرسه
در جاده
در میان درختان
پرسه می زنی
دستانت خالیست
و چشمانت پرتر از همیشه
نه مداد به دست گرفته ای نه دوربین
رها شده ای حالا
8.
به جهان نگاه کردی
-صریح و سوزان بود-
پس سایه بانی شدی
برای چشمان ما
9.
به آن چه از تو مانده
نگاه می کنم
تو نیستی
10.
تو باد را صدا کردی
تپه ها را صدا کردی
آفتاب را صدا کردی
حالا
باد و تپه و آفتاب صدایت می کنند
پاسخ نمی دهی
11.
سپیده ی فردا
بر گور تو
چه کسی خاک خواهد ریخت؟
12.
کوهی بلند
درونش
دشتهای وسیع
13.
دهکده
در سپیدی صبح
ناپدید شد
_آجر کلبه هایش از رویا بود_
از فیلم "طعم گیلاس"