دیدار و قتل و شماتت [موسیقی]
پنجشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۵۷ ب.ظ
شکر ایزد را که دیدم روی تو
یافتم ناگه رهی من سوی تو
چشم گریانم ز گریه کُند بود
یافت نور از نرگس جادوی تو
بس بگفتم کو وصال و کو نجاح
برد این کوکو مرا در کوی تو
جستوجویی در دلم انداختی
تا ز جستوجو روم در جوی تو
خاک را هایی و هویی کی بُدی؟
گر نبودی جذب های و هوی تو
دیدار شمس
در روح نظر کردی
چون روح سفر کردی
ماننده ی بوی گل با باد صبا رقتی
پ.ن: از دقیقه پنجم به بعد
آزمودم مرگ من در زندگیست
چون رهم زین زندگی
پایندگیست
عشق از اول چرا خونی بود؟
تا گریزد آنکه بیرونی بود