کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۹/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۱۵
    .
  • ۰۳/۰۹/۰۶
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .

آخرین نظرات

  • ۲۴ آذر ۰۳، ۰۹:۱۳ - عرفان پاپری دیانت
    ۲۴۲

یک کارکتر [یادداشت]

جمعه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۸، ۰۴:۵۴ ب.ظ



او بسیار هوشمند است و خلاق. اما اصرار دارد که هیچ‌وقتی و هیچ‌چیزی نسازد. (چراش را هنوز به من نگفته) و به همین خاطر هیچ‌وقت کارش به جنون نمی‌کشد.

او همه‌ی خلاقیت‌‌اش را صرف سرگرم کردن خودش می‌کند. او راه می‌رود و سنگی برمی‌دارد و پرت می‌کند. اما حواس‌‌اش هست که هیچ‌گاه سنگ‌ها را روی هم نچیند.

چرا؟ شاید مرگ را صریح‌تر از همیشه دیده. و یا خیلی بیشتر از من به بازی‌کردن علاقه دارد.


دریافت

۹۸/۰۱/۱۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی