کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۹/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۱۵
    .
  • ۰۳/۰۹/۰۶
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .

آخرین نظرات

  • ۲۴ آذر ۰۳، ۰۹:۱۳ - عرفان پاپری دیانت
    ۲۴۲

درباره‌یِ ذکر [یادداشت]

پنجشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۷، ۰۲:۰۱ ب.ظ


ذکر چی‌ست؟  هیچ.


ذکرها غالباً صورتی ساده و دست‌خورده و غبارگرفته دارند. در آن‌ها نکته‌یِ جدیدی نیست. همان‌هاست که می‌دانیم: اللهُ اکبر، سبحانَ الله، شکراً لله و... و در آن‌هایِ نکته‌یِ نویِ نادانسته‌ای نیست.

--

ذکرها تهی‌اند. و لطفِ ابدیِ‌شان در تهی‌ست. و در همین تهی‌ست که فاجعه رخ می‌دهد. و در همین خلأ است که آتش گُر می‌گیرد. 


ذکرها ساده‌اند. سادگیِ سوخته و فرسوده. سادگیِ سوازننده و فرساینده. 


فکر کنیم که رساله‌ای خوانده‌ایم دربابِ بزرگیِ خداوند. نگارنده‌یِ رساله از صفر آغاز می‌کند به سفر. دستِ ما را می‌گیرد و از فواصلِ میانِ واژه‌ها عبورِمان می‌دهد و شگفتی‌هایِ راه را نشانِ‌مان می‌دهد و دستِ آخر، حیرت‌زده می‌رساندِمان به قله‌یِ ذکر و ما می‌پذیریم و یا حتی می‌فهمیم که خدا بزرگ است.


اما فکر کنیم که به جایِ صفحاتِ این رساله‌یِ فرضی، تنها با دو واژه، با ذکر مواجه‌ایم: اللهُ‌اکبر.

آن وقت دیگر کسی نیست که دستِ‌مان را بگیرد. که بسوزاندِمان. ما با حقیقتِ عریان تنهاایم.

هنگامِ خواندنِ آن رساله، نگارنده کوهی از هیزم جمع کرده‌بود: واژه‌ها.

هیزم‌ها را می‌سوزاند و در نوری که از سوختنِ کلمه‌ها می‌تابید، حقیقت آشکار می‌شد.

اما حالا ما با ذکر تنهاایم و ذکر تاریک است. و میانِ ما و ذکر هیچ واژه‌ای، هیچ هیزمی و هیچ حجابی نیست.

حالا هیزم جسمِ ماست که مثلِ واژه باید بسوزد تا ذکر، ذکرِ تاریک، لب باز کند و روشن شود به جواب. 

در کارِ خواندنِ آن رساله، ما واژه‌ها را در کوره‌یِ ذکر می‌ریختیم. و در حقیقت واژه‌ها بودند که به دیدارِ ذکر می‌رفتند نه ما. و ما تنها صدایِ آن ملاقات را می‌شنیدیم یعنی صورتِ ذکر.

اما در این مواجهه‌یِ تنها و بی‌واسطه، کوره‌یِ ذکر با جسمِ ما روشن می‌شود. و در این هلاک، ما دیگر مخاطبِ صدایِ ذکر نیستیم.

خودِ ذکر ایم.

--

ذکر گستره‌یٍ بی‌پایانی‌ست برایِ تأویل.

در مواجهه با ذکر ما با هیچ مواجه‌ایم. یعنی با خود تنهاایم. یعنیِ خود با خود را شگفت‌زده کنیم. خود باید خود را بسوزانیم. و کارِ ذکر تماشایِ سوختنِ ماست.

۹۷/۰۱/۰۲
عرفان پاپری دیانت

اندیشه

ایمان

خداوند

کلمه

یادداشت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی