[چند شعر]
جمعه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۰۸ ب.ظ
1
به ساحل بروم
دریا را ببوسم
سپس
نزد تو باز گردم
با لبی
از جنس آب
2
قبل از اینکه بمیرم
آخرین شعرم را
در گوش باد
زمزمه خواهم کرد
به باد گوش بسپارید
در میان هوهویش
صدای گنگ مرا
خواهید شنید
3
قطره
قطره
باریدی
حالا اما سِیلی شده ای
که می بَرَدم
4
عقربه های ساعت
وارونه چرخیدند
و در
باز شد
بیرون رفتم:
دشت
و وسیع و مسطح بود
پوشیده از چادرهای سیاه
و روبروی خانه
دسته ی دهل زنان ایستاده بودند
با لبخندی بر لب
فهمیدم که
مرده ام.