کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۹/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۱۵
    .
  • ۰۳/۰۹/۰۶
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .

آخرین نظرات

  • ۲۴ آذر ۰۳، ۰۹:۱۳ - عرفان پاپری دیانت
    ۲۴۲

چیزهایی که نمی فهمم [شعر]

جمعه, ۱۸ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۵۱ ق.ظ

برای ز

1

تنهایی ات

آمیزه ای از نسیم و

سیاهی ست

بی تاب

بی کران

و روشن

از تشعشع رنج


2

همه چیز

ساکت و سرخوش

تو ناگاه می وزی

بر همه چیز

مثل طوفان

و آشفته می کنی


پس آرام می گیری

آن چه که مانده را

برمی داری

و در قلب کوچکت می گذاری

۹۵/۰۴/۱۸
عرفان پاپری دیانت

شعر

شعر بلند

شعر کوتاه

نظرات  (۲)

۱۸ تیر ۹۵ ، ۰۵:۱۰ محمدباقر قنبری نصرآبادی
:-/
پاسخ:
؟
۲۰ تیر ۹۵ ، ۲۲:۱۴ محسن زارع
اولی دریافت های پراکنده ای از یه تجربه ست و ذهنُ پراکنده می کنه(تاثیر کلی رو مخدوش می کنه).
 دومی خیلی هم خوب!
پاسخ:
چه کامنت خوبی.
دومیه احتمالا شعریه که بیشتر تمرینش کردم و مسلط ترم به فرم و فضاش. اولیه تجربه ست هنوز. تجربه ی یه شکلِ نوشتن که فعلا دارم دست و پا می زنم توش فقط.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی