کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۹/۰۶
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۸
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۷
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۴
    .
  • ۰۳/۰۷/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۷/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۷/۲۹
    .

آخرین نظرات

  • ۲۹ ارديبهشت ۰۳، ۱۱:۳۵ - eons faraway
    برزخ

[قطعه]

سه شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۴۲ ق.ظ

به جست‌و‌جوی آینه 

هرز رفتیم

آن‌قدر که حالا 

نقابِ من چهره‌ی توست


پس به نقابِ من 

آن‌قدر خیره شو تا شسته شود

زیرا که اسمِ آینه

در اصطکاکِ صورتِ ما مخفی‌ست.

~

در این خرابه‌ی بی‌لمس

من دو دست‌ِ خود را از یاد می‌برم

و دستِ سومی را خیال می‌کنم

و بر تن‌‌ام می‌کشم.

~

گفتند که تو را سه بار خواهیم کشت

هر ثلثِ تو را یک‌بار

~

پس تا سپیده وقت داری 

اسمِ خود را به یاد بیاوری

ای مجهول


و وقتی که اسمِ تو پیدا شود

باد

خرابه‌ها را به هم می‌دوزد.

۹۷/۰۳/۲۹
عرفان پاپری دیانت

اجتماع

شعر

شعر بلند

قطعه

مرگ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی