کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۸
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۷
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۴
    .
  • ۰۳/۰۷/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۷/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۷/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۷/۲۷
    .

آخرین نظرات

  • ۲۹ ارديبهشت ۰۳، ۱۱:۳۵ - eons faraway
    برزخ

2017 [شعر]

سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۰۷ ق.ظ


هزار هزار نشسته‌اند

هریک شبیه دیگری

بر آن تپه که نامش را فراموش کرده‌اند.


حرف از صلیب و سپیده نیست

پرده‌ی نقاشیِ کهنه رنگ می‌گیرد

و بیرون می‌زند از قاب

حرفی نیست اما

روز اگر‌چه پر از ستاره شده

ستاره‌ها هم را به جا نمی آورند.


شبیهِ آن هزار هزارِ دیگر

با موهای سیاه مجعدت

تشنه

نشسته‌ای بر آن تپه

که نامش را فراموش کرده‌ایم.

۹۶/۰۳/۳۰
عرفان پاپری دیانت

شعر

شعر بلند

نظرات  (۱)

از اثرات تهران ... 
پاسخ:
آره :):(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی