کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۹/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۱۵
    .
  • ۰۳/۰۹/۰۶
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .

آخرین نظرات

  • ۲۴ آذر ۰۳، ۰۹:۱۳ - عرفان پاپری دیانت
    ۲۴۲

تجربه ی نوازندگی [یادداشت شخصی]

يكشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ۰۶:۱۵ ب.ظ


تجربه ی بی نظیری ست تمرین نوازندگی و البته جدید و تازه برای من و این روزها تقریباً تمام وقتم را به خود گرفته.

امّا چه می بینم در این ساز نواختن آشفته و ناقص؟

ترکیب زیبا و درهم تنیده ای از سختی و لطافت. خشونت و لطف. ریاضت است تمرین نوازندگی. تحمل گرسنگی و تشنگی و سرخوردگی. ثمرش امّا کشف است و شعر. ساز در ابتدا خشن است و تندخو. تو را به خلوت رازآلود خود راه نمی دهد. پس ات می زند و نامهربانی می کند با تو. ناز می کند و نیاز می خواهد. جلوه می کند و نظاره می خواهد اما از چشم پاک و پالوده نه چشم تو که خشونت چشم تو پریشان اش می کند. باید که نگاه کردن بیاموزی.

فرقی هست بین نوشتن و نوازندگی. برای رسیدن به گوهر کلمات، باید فروبروی. در گل و لای روح ات فروبروی و تن بدهی به. لجن تا شاید جایی میان آن پلشتی، مرواریدی به تو بدهند و دهانت باز شود به واژه ای. امّا نواختن این گونه نیست. نباید تن بدهی. باید تن بزنی و نباید فرو بروی، باید عبور کنی از آلودگی تنت. باید آرام و به دقت، با دست و پنجه ات گرد و غبار را از گوشه کنار ذهن پاک کنی و نوازندگی انگار که فقط آرامش انگشت هاست. برعکس ادبیات، برای کار نوازندگی باید که غوغا و کله خری را کنار بگذاری. عضلات ات باید که باوقار شوند. برای آن هدیه ی دور، برای آن سرمستی، باید سکوت کنی دربرابر ساز و انگشت هایت مطیع و مطیع و سربه زیر باشند. به دلدار باید آن کلامی را بگویی فقط که او از تو خواسته. باید سر یاغی ات را فروبیاوری و بندگی ساز را کنی که آن شه موزون جهان عاشق موزون طلبد.

۹۵/۱۱/۱۰
عرفان پاپری دیانت

موسیقی

یادداشت

یادداشت شخصی

نظرات  (۴)

"نظاره می خواهد اما از چشم پاک و پالوده نه چشم تو که خشونت چشم تو پریشان اش می کند. باید که نگاه کردن بیاموزی."
این متنتون رو باید بذارم جلوی چشمم برای زمان هایی که نگاهم خشن میشه. 
خیلی خوب بود. عالی بود. 


پاسخ:
ممنون. سرزنده باشید همیشه.
چه ذوق آور:))!
ضمنا تقاضا دارم یه دستیم به سر من بکشی
تبریک تبریک. تار؟
پاسخ:
این قدر مشخصه که هیچ ساز دیگه ای بهم نمیاد؟ :))
۳تار
الان اگه می گفتم تنبور باید این جوری برداشت می شد:))
بیشتر به خاطر اینستا تار ولی.
جان جان عرفان.بنوازی .خوش بنوازی.
پاسخ:
زنده بادی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی