چون باد سبکباریم [شعر]
سه شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۲۳ ب.ظ
ما طایفه ی رندان مست نفس یاریم
ما بار نهادستیم چون باد سبکباریم
از خانه گریزانیم وز خلق بپرهیزیم
از هر دو جهان رسته در خانه ی خماریم
سودای تو آتش زد بر خرمن دل هامان
سودایی آن آتش وآن نرگس بیماریم
هر لحظه جنونی نو زاید ز خیال تو
آشفته تر از دیروز ویرانه تر از پاریم
مستیم و پریشان گو زان رو خمشی خوش تر
ورنه ز لب لعلت صدمایه سخن داریم
آذر۹۵