کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۸
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۷
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۴
    .
  • ۰۳/۰۷/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۷/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۷/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۷/۲۷
    .

آخرین نظرات

  • ۲۹ ارديبهشت ۰۳، ۱۱:۳۵ - eons faraway
    برزخ

چند شعر دیگر [شعر]

سه شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۰۶ ق.ظ

1

بر شب

هجوم تماشا

پلک های باز

_گویی که هیچگاه بسته نخواهند شد_


ماه

ناپدید می شود


2

چراغ ها را خاموش می کنی

و می روی

وقتی که همه خوابیم


بیدار می شویم

در ظلمات

و نمی بینیم که نیستی


3

شکلی در تو هست

شبیه مثلث

که بوسه

می فرسایدش


تیر95

۹۵/۰۴/۲۲
عرفان پاپری دیانت

شعر

شعر کوتاه

نظرات  (۱)

۲۲ تیر ۹۵ ، ۰۳:۰۹ کاکتوس آبی
3هات عالی ترن اصن
پاسخ:
:))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی