کهف

برای دوباره نامیدن اشیاء

کهف

برای دوباره نامیدن اشیاء

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۱/۲۱
    .
  • ۰۲/۱۲/۱۸
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۹
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۷
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۵
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۴
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۲
    .
  • ۰۲/۱۱/۲۸
    .

آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر ایتالیا» ثبت شده است

شعر از Umberto Saba



ای دوستان

شما می دانید و

من هم:

شعر ها حباب های صابون اند

یکی پرواز می کند

و باقی شان

می ترکند


ترجمه مرداد 95

۰ نظر ۳۰ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۱۱
عرفان پاپری دیانت


اثر: اومبرتو سابا

 

خوابم نمی برد

جاده ای را می بینم

و دشتی پر از درخت

آنچه میبینم

چون وحشتی

دلم را پریشان می کند

در آنجا

در آن دشت

من و او تنها بودیم

من و آن پسربچه.

به یاد میآورم

روز عیدِپاک بود

ما در برابرِ آیینی کهن بودیم

 

اما اگر او _آن پسربچه_

دیگر نمی‌آمد

و فردا دوباره به خوابم برنمی‌گشت...؟

 

فردا شد

او به خوابم برنگشت

و این اندوهی بزرگ بود

اندوهی به سوی سرخیِ غروب

 

آن‌چه بین من و او بود

نه دوستی

که عشق بود

آری

عشق بود

این را بعدها فهمیدم.

در آغاز

چه شاد بودم

در میان دریا و تپه های تریست

اما

نمی دانم

نمی دانم چرا امشب خوابم نمی برد

و به آن رویایِ پانزده سال پیش فکر می کنم.


پ.ن: تریست، زادگاه شاعر است.

۱ نظر ۱۲ تیر ۹۵ ، ۰۱:۰۳
عرفان پاپری دیانت


اثر: جوزپ په اونگارت تی

چونان سنگی

بر دیوار کلیسای سن میشل

همان‌گونه سرد

همان‌گونه سخت

همان‌گونه خشک

 

همان‌گونه سرسخت و مقاوم

همان‌گونه بی روح

 

اشک هایم

مثل همین سنگ اند

که هر صبح و شب

زائران از کنارش می گذرند

و نمی بینندش

 

زنده ام

و مرگی خفیف در من است

                                                        ترجمه:  تیر95



۴ نظر ۱۰ تیر ۹۵ ، ۰۲:۱۹
عرفان پاپری دیانت