کهف

برای دوباره نامیدن اشیاء

کهف

برای دوباره نامیدن اشیاء

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۱/۲۱
    .
  • ۰۲/۱۲/۱۸
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۹
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۷
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۵
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۴
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۲
    .
  • ۰۲/۱۱/۲۸
    .

آخرین نظرات

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

گذشته‌ی نکبت‌باری داشته‌ام بعضاً. گاهی (خوشبخت بوده‌ام که به کرّات نه) ناگهان چوبش بر سرم فرود می‌آید. یک‌ وقت‌هایی که هیچ حواسم نیست و گرم امروز و فردام، زندگی بابت گذشته تنبیهم می‌کند، گاهی سهل و گذری و گاهی‌ هم سخت و طاقت‌کش. اما در این تنبیه شدن‌ها، هرچند که بعضی وقت گران هم تمام می‌شود، یک جور لذتی هست. شبیه کیفی که مثلاً در خاریدن زخم جوش‌خورده هست. من به خاطر چیزی تنبیه می‌شوم که دیگر نیستم و برای خلاصی از آن بسیار عرق ریخته‌ام. گاهی ورای تحملم است. اما خوب. یعنی که تمام شده. هرچه بوده گذشته و به نظرم می‌رسد که من هم از آن ورطه گذشته‌ام. این هم هرچه هست پس‌لرز است و هیچ‌جوره گریزی ازش نیست. در این سرخوردگی و در این شرمندگی و خجالت، یک حالت تطهیری انگار هست. «بله. من گذشته‌ی نکبت‌باری داشته‌ام. یادتان طبیعتاً هست.»

۲ نظر ۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۱:۱۴
عرفان پاپری دیانت