کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۴/۰۵/۳۱
    .
  • ۰۴/۰۵/۲۶
    .
  • ۰۴/۰۵/۲۱
    .
  • ۰۴/۰۵/۰۲
    .
  • ۰۴/۰۵/۰۲
    .
  • ۰۴/۰۴/۲۱
    .
  • ۰۴/۰۴/۱۱
    .

آخرین نظرات

  • ۲۲ مرداد ۰۴، ۱۵:۵۵ - عرفان
    144 ۵و۷

مدیحه ای برای روشنایی [ترجمه]

شنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۲۹ ق.ظ


شعر از : ایلیا ابوماضی

ترجمه: عرفان پاپری دیانت

هان ای مرد بی درد

که لابه آغاز کرده ای

اگر که در رنج و بیماری افتی چگونه خواهی گریست؟

 

آن که زندگی را بر دوش خود، باری سنگین می پندارد

خود باریست سنگین، بر دوش زندگی

 

و آن که زیبا نیست

بر هرآنچه که زیباست چشم می بندد

 

پس ای مرد تاریک

دهان باز کن و از سپیده دم بچش

اینک که سپیده هست و تو هستی

و سحرگاه را _اگرچه که خواهد مرد_

تا آن زمان که نمرده است، زنده بینگار

 

به پرندگان نگاه کن

که چه سرخوش و سبکبار

برتپه ها و چمنزاران می خرامند

اگرچه که شاهین در آسمان

و صیاد در راه

به کمینشان نشسته اند

 

اما پرندگان

آن روشنا را که در کنه جهان نهفته است

دیده اند

پس ای مرد تاریک

ننگ بر تو باد اگرکه در سیاهی خویش

اینگونه غوطه ور باقی بمانی

چشمت را به نور بگشا

و زیبا شو

تا زیبا را ببینی

8خرداد95



از فیلم ½۸ اثر فدریکو فلینی

نظرات  (۱)

۰۸ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۵۱ سیّد محمّد جعاوله
احسنت
پاسخ:
متشکر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی