غرقه[یادداشت شخصی]
سه شنبه, ۱ آبان ۱۳۹۷، ۱۱:۰۹ ق.ظ
تصویرِ من از تو،
چهرهی یکسره. بیهیچ درکی از تنِ تو یا نیازی به آن. چهرهی تمام، محلِ برپاییِ ژستهای تو(که البته در دیدارهای کوتاهمان هیچوقت فرصتی برای کشفشان به من ندادی)
چهرهی تو در ذهنِ من استعاره به جزیرهایست، بینِ دریا. صورتی که مدام بسط پیدا میکند (در خود) و (در دریا) کتمان میشود. این قابِ عکسِ من از تو آنقدر آبی هست که مرا از گذشتههای روشنِ ظهرزدهام خلاص کند و آنقدر تیره و کدر هست که دلام را نزند. غرقه. آن وقت که تو در غرقه بودی من هنوز نمیخواستم که بشناسمات.
۹۷/۰۸/۰۱