آتش دور [یادداشت شخصی]
يكشنبه, ۵ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۴۰ ق.ظ
وقتی که خودت روی خط ایستاده ای و دلت اما آن سوی خط در دورها گم شده. دارد در آتشی می سوزد یا که غرق در اشک است. اما تو روی خط، تنت نه می سوزد و نه می گرید.
خلوت که بشود، شاید کم کمک تنت نیز به دنبال دلت کشیده شود. برود آن جا. در آن خانه که آتش گرفته. که در یکی از اتاق هایش مادرت دارد می سوزد و کنار رخت خوابش گل داوودی سفیدی ست.
برو. برو آن جا. اگر تن سوختن نداری لاقل آتش را تماشا کن.
۹۵/۱۰/۰۵