کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۴/۰۵/۰۲
    .
  • ۰۴/۰۵/۰۲
    .
  • ۰۴/۰۴/۲۱
    .
  • ۰۴/۰۴/۱۱
    .
  • ۰۴/۰۳/۱۷
    .

آخرین نظرات

گرانی [شعر]

چهارشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۵۵ ق.ظ


حال ما در غمت ای دوست ندانی چون شد

من همینقدر بگویم که سراسر خون شد

بس که از هجر تو بگریسته ام من شب و روز

چهره ام ساحل و چشمم چو شط جیحون شد

یک دمی کاش به خود آید و پرسد لیلی

که که بود آنکه ز سودای رخم مجنون شد

ای پسر مرهمی از بوسه بنه بر دل ریش

که ز اندازه گرانی غمت بیرون شد

قامتم از غم آن سرو روان شد چو کمان

دلم از خنده ی همچون شکرش افسون شد

۹۵/۰۸/۰۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی