کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۹/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۱۵
    .
  • ۰۳/۰۹/۰۶
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .

آخرین نظرات

  • ۲۴ آذر ۰۳، ۰۹:۱۳ - عرفان پاپری دیانت
    ۲۴۲

رفتن [یادداشت شخصی]

چهارشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۳۲ ب.ظ

حالا که نگاه می کنم میبینم که چقدر همیشه رفته ام. همیشه در رفتن بوده ام. به چیز هایی که نوشته ام نگاه می کنم. می بینم که در تمام نوشته هایم که حالت روائی داشته اند، همیشه کسی بوده که به جایی نا معلوم می رفته. روایت هایم همیشه روایت رفتن بوده اند.

نمی گویم که مقصد برایم مهم نبوده. اما هیچ گاه مقصد را نمی دانسته ام. همیشه رفته ام و بعد دانسته ام به کجا.

نمی دانم. شاید هم جایی میان این رفتن ها، مانده ام و حواسم نیست. شاید همیشه می رفته ام که به او برسم. به خودم برسم. خودم را و او را پیدا کنم. به او رسیدم. خودم را در او و یا با او یافتم. و حالا که می روم، از او می روم. از خودم می روم. دارم دور می شوم. دارم کِش می آیم. رفتنم فرق کرده است. حالا مانده ام و باز می روم. پیش تر، می رفتم که برسم. حالا می روم که رفته باشم.

۹۴/۱۱/۲۱

نظرات  (۱)

۰۹ مهر ۹۷ ، ۰۲:۵۲ کنارِ تمام
چقدر زبان‌ات از ۹۴ تا به حالا فرق بزرگی نکرده. چه جالبه این مسئله.
پاسخ:
فک می‌کردم خیلی بیشتر فرق کرده باشه. ولی حس می‌کنم امروز هم همین حرف رُ همین طوری می‌نویسم. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی