کهف

برای دوباره نامیدن اشیاء

کهف

برای دوباره نامیدن اشیاء

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۲/۱۳
    .
  • ۰۳/۰۱/۲۱
    .
  • ۰۲/۱۲/۱۸
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۹
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۷
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۵
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۴
    .
  • ۰۲/۱۲/۰۲
    .

آخرین نظرات

از گونه‌های مردن

جمعه, ۱۹ آبان ۱۴۰۲، ۰۶:۳۸ ق.ظ

تا مدتی کم‌تر یادم می‌افتاد. اما چند وقت است که گاه و بی‌گاه آن تصویر از جا و بی‌جا به مغزم حمله‌ور می‌شود و هر بار جدی‌تر و مهلک‌تر از بار قبل. آن لحظه آخری که مامان را دیدم. درست آن لحظه‌ای که رویم را برگرداندم و از آن در رد شدم در حالی که می‌دانستم آن آخرین نگاهی را که قرار بود بکنم کرده‌ام. این تصویر٬ شلوغی و صف٬ آخرین خداحافظی که عامدانه سرد و عادی برگزارش کردیم٬ آخرین حرفی که زدم٬ «تا بعد» و هیاهوی توی صف٬ این‌ها کابوس شبانه من شده‌اند. این تصویر طوری از پا درم می‌آورد که با تمام قدرتی که ذهنم دارد جلویش را می‌گیرم. شب‌ها٬ آن چند ثانیه‌ای که آدمِ خودم‌ام٬ یک آن یادم می‌آید یک ساعت٬ یک دقیقه٬ یک روز کاملا معمولی وسط تقویم٬ یک دقیقه کاملا معمولی وسط دایره ساعت٬ آخرین باری بودند که من مامان را دیدم. این فکر نفسم را بند می‌آورد. مهاجرت کردن بسیار شبیه مردن است. با این فرق که معلوم نیست توی مهاجر کدام طرف گوری. معلوم نیست تویی که کسانت را در خاک کرده‌ای و بالای سرشان تنها مانده‌ای٬ یا تویی که دفنت کرده‌اند و از درون یک قبر شیشه‌ای٬ از آن پایین به سوگوارانت نگاه می‌کنی. خدایا٬ من این همه مرگ نمی‌خواهم. هزار گونهٔ مردن. من بارها و بارها شکل‌های مختلف مرگ را دیده‌ام. طرد شده‌ام٬ دروغ دیده‌ام٬ ترک کرده‌ام٬ زیر تابوت برادرم را گرفته‌ام٬ و از آن «گیت» رد شده‌ام٬ انگار که دروازهٔ برزخ باشد. چرا؟‌ این ابتلا و بلا تا کی کش می‌آید؟‌ آخرین قبر من٬ آن قبری که دروغ نباشد کجاست؟

 

وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ.

۰۲/۰۸/۱۹
عرفان پاپری دیانت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی