کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۸
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۷
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۴
    .
  • ۰۳/۰۷/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۷/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۷/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۷/۲۷
    .

آخرین نظرات

  • ۲۹ ارديبهشت ۰۳، ۱۱:۳۵ - eons faraway
    برزخ

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر فارسی» ثبت شده است

ره میخانه و مسجد کدام است

که هر دو بر من مسکین حرام است

نه در مسجد گذارندم که رند است

نه در میخانه کین خمار خام است

"عطار"

 

بیزارم از ابتذال خودم. کوچکم در برابر بزرگان. خامم. چرا اینگونه زشت در دیگران گره خورده ام؟ باید پنهان شوم. باید فرار کنم دوباره.

 

۳ نظر ۱۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۱۱
عرفان پاپری دیانت


"جهانی که هیچ چیز معنی نمی دهد به جز عشق "   این جمله برایم به نوعی خلاصه ی جهان بینی ایرانی است.

فرد، کنده از همه چیز. از اخلاق از اجتماع از مذهب از دیگران. سیاه مست. تهی از همه چیز و پر، از عشق. در جهان هیچ کس وجود ندارد جز او_که مثل بت است. زیباست و سخن نمی گوید._ و هیچ چیز معنا ندارد بجز عشق.

۱ نظر ۱۴ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۰۱
عرفان پاپری دیانت