کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۸
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۷
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۴
    .
  • ۰۳/۰۷/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۷/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۷/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۷/۲۷
    .

آخرین نظرات

  • ۲۹ ارديبهشت ۰۳، ۱۱:۳۵ - eons faraway
    برزخ

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روسل ادسون» ثبت شده است

شعر از روسل ادسون
ترجمه عرفان پاپری دیانت


یکبار بچه ای دو برگ کوچک پیدا کرد. برگ ها را به خودش چسباند و آمد داخل خانه. به پدر و مادرش گفت: «من درخت شده ام.»
آن ها گفتند: «هی برو داخل حیاط. این جا در اتاق پذیرایی رشد نکن. ریشه هایت فرش را سوراخ می کنند.»
بچه گفت: «داشتم شوخی می کردم.  درخت نیستم.» و برگ هایش را زمین انداخت.
پدر و مادرش به هم گفتند: «هی ببین پاییز شده ست.»
۰ نظر ۲۰ فروردين ۹۶ ، ۱۳:۲۰
عرفان پاپری دیانت