سال ۹۵ برای من بایک کار بلند و نفس گیر تمام شد. عمیدالدین. نوشتن این قصه برای من درگیری و تغییر بود. سفر. عمیدالدین سفرنامه ی من است (یا دست کم دوست دارم که این طور فکر کنم) از ایده ی اولیه اش تا پایان بازنویسی (حدودا یکسال) همه چیز در زندگی من عوض شد.
به هر حال، هنوز مطمئن نیستم. متن راضی ام نمی کند و آن قدر هم بد نیست که بیزارم کند از خود. این دودلی درباره ی یک متن بلای بدی ست. اگر حوصله کردید و عمیدالدین را خواندید حتما بگویید که مواجهه تان با متن چه طور بود.
و بهارتان هم مبارک.
و همچنین
۱ نظر
۲۳ اسفند ۹۵ ، ۰۵:۵۲