کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۴/۰۵/۰۲
    .
  • ۰۴/۰۵/۰۲
    .
  • ۰۴/۰۴/۲۱
    .
  • ۰۴/۰۴/۱۱
    .
  • ۰۴/۰۳/۱۷
    .

آخرین نظرات

.

دوشنبه, ۲۶ شهریور ۱۴۰۳، ۱۲:۰۱ ب.ظ

بچه که بودم، گاهی می‌شد که در خیابان بودیم و یک کسی به قصد گدایی کردن نزدیک می‌آمد. در آن اوقات، گاهی بزرگترها می‌گفتند که این‌ها این‌طور نیست که واقعاً گرسنه باشند، و این‌طور نیست که پول نداشته باشند، و در واقع عادت کرده‌اند به گدایی کردن. و گاهی قصه‌هایی احتمالاً ساختگی تعریف می‌کردند از فلان گدایی که خبر دارند که در خفا ثروتش سر به فلک می‌کشد اما از سر عادت گدایی را کنار نگذاشته. 

سال‌ها طول کشید، و یک عمر از من گذشت و فهمیدم که راست می‌گفتند. سال‌ها گذشت و من شبیه گدایان زندگی کردم. و عادت گدایی از سرم نیفتاد که نیفتاد و فهمیدم کسی که خودش را در آیینه گدا می‌بیند، کسی که یک بار رخت گدایی جسم برهنه‌اش را لمس کرده، احتمالاً از سر عادت همیشه گدا خواهد ماند. با این تفاوت که من در خفا ثروت سر به فلک کشیده‌ای ندارم، احتمالاً.

۰۳/۰۶/۲۶
عرفان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی