کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۴/۰۵/۲۱
    .
  • ۰۴/۰۵/۰۲
    .
  • ۰۴/۰۵/۰۲
    .
  • ۰۴/۰۴/۲۱
    .
  • ۰۴/۰۴/۱۱
    .
  • ۰۴/۰۳/۱۷
    .

آخرین نظرات

  • ۲۲ مرداد ۰۴، ۱۵:۵۵ - عرفان
    144 ۵و۷

پاییز 99

يكشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۹، ۰۹:۴۹ ق.ظ

آدم بهای ژستی را که می‌گیرد باید بپردازد، با ملال مدام و خستگی و بی‌حاصلی‌های دور و دراز. وگرنه هیچ ژستی نیست که دروغ نباشد. هرکس به طرز خودش حلالش می‌کند و نقابش را هرکس در آب مخصوص خودش می‌شوید.

بگذریم. این‌جا بدکش نیست. یک درخت بلندبالا رو به روی پنجره است، یک سالی وقت دارم که سیر ببینمش، قبل از آن‌که این ساختمان نیمه‌کاره جلویش قد راست کند.

تا الان که هیچ بدی ندیده‌ام از این‌جا. غیر آن که حوالی شش و هفت شب یک کمکی غمباد می‌گیرم.

۹۹/۰۷/۰۶
عرفان

نظرات  (۱)

اومدم غر بزنم که این چه وضعشه چرا صدایى ازت در نمیاد؛ دیدم خودت زبون وا کردى.

بنویس عرفان. بیشتر بنویس. ما مثل گنجشک از نوشته هات روزى میخوریم.

پاسخ:
لطف داری ساقی جان و خیلی ممنونم.
حتماً. اگر چیزی داشته باشم برای نوشتم می‌نویسم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی