کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۹/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۱۵
    .
  • ۰۳/۰۹/۰۶
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .

آخرین نظرات

  • ۲۴ آذر ۰۳، ۰۹:۱۳ - عرفان پاپری دیانت
    ۲۴۲

دوست [شعر]

يكشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۰۷ ق.ظ

که از آفتاب آمده بودی

انگار و

تنت گرد راه داشت

گویی

و بر کاغذ بی تاب

به شکل گردبادی

پیچ می خوردی و

تاب می دادی

کاغذ بی تاب را

۹۵/۰۲/۰۵
عرفان پاپری دیانت

تجربه

شعر بلند

شعر کوتاه

نظرات  (۴)

جون به جونش کنن بازم شعره...برعکس  هم حرف میزنه

کاغذ بی تاب را تاب می دادی وپیچ می خوردی به شکل گردبادی.

و بر کاغذ بی تاب گویی تنت گرد راه داشت و انگار که از افتاب امده بودی...

پاسخ:
تن ما خاک راه کاخ امنت
به راه مامنت نمام هارب
.
جالب بود. دقت نکرده بودم
این است پرواز شاعر در خود...زیباست
پاسخ:
ممنون.
Kat Yep! I think that’s the key. Allow ourselves the space to make mistakes or change our mind. Where did we learn we had to get it all r0;2ight≵ the first time?
پاسخ:
دوبرِویچِر.
دوبرِووترا.

تن ما خاک باب کاخ امنت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی