کم مایگی [اندیشه]
سه شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۰۳ ب.ظ
آن ها در جهان چیزی نمی بینند. درهای نیمه باز اشیاء را بر خود بسته اند (یا شاید بر آن ها بسته شده). اما نقطه ی روشن وجود آن ها شاید در این است که ترس خود را از هزارتو پذیرفته اند. و معنای جهان را رها کرده اند. و در صورت اشیاء بیهوده به دنبال عمقی می گردند که نیست. آن ها لاقل چیزی که نمی فهمند را انکار نمی کنند. اما همین نقطه ی روشن نیز به نوعی در بستن است. آن ها عادت کرده اند که هر دری را ببندند.
آن ها از هر صراحتی می گریزند. مگر صراحت نیمه جانی که در ناگزیری شان هست.