کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۹/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۱۵
    .
  • ۰۳/۰۹/۰۶
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .

آخرین نظرات

  • ۲۴ آذر ۰۳، ۰۹:۱۳ - عرفان پاپری دیانت
    ۲۴۲

۵ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

-

بالابلند عشوه‌گر نقش‌باز من

کوتاه کرد قصهٔ زهد دراز من

(حافظ)

۰ نظر ۲۷ آبان ۰۰ ، ۲۲:۵۲
عرفان پاپری دیانت

-

می‌گفت می‌خواهم با محبت خفه‌ات کنم. و کرد. بعد می‌گفت چرا با من نفس نمی‌کشی؟

۰ نظر ۲۲ آبان ۰۰ ، ۲۰:۴۳
عرفان پاپری دیانت

چند روز پیش توی یک قصه‌ای ذکر درختی را خواندم که خشکیده بود و قرار بود میخ زمین باشد و معلوم نیست چند سال به درستی وظیفه‌ی خود را به جا آورده بود. نویسنده‌‌ی -عجالتاً بی‌نام و نشان- قصه یک صحنه‌ای را وصف کرده بود که گروه زنان به درخت نزدیک می‌شوند و بر تنه و بر ریشه‌های ازخاک‌بیرون‌زده‌اش دست می‌کشند. و درخت‌ عبوس قصه -که تا آن وقت به غیر از زمین هر موجود دیگری را از خودش رانده بود- در تن خشکیده‌ی وظیفه‌شناسش حس گرما می‌کند.

_

تو می‌توانستی نجاتمان دهی. کافی بود با چیزی غیر از سیاههٔ وظایف تازه می‌آمدی.

 

۰ نظر ۲۱ آبان ۰۰ ، ۰۴:۴۸
عرفان پاپری دیانت

-

فریاد حلال‌حلالش تا آسمان رفته بود. من بر خودم حرام کرده بودم.

۰ نظر ۱۱ آبان ۰۰ ، ۱۷:۳۵
عرفان پاپری دیانت

.

من سیر نیستم. من روزه‌دارم. من پسر ناخدای روزه‌دارم.

۰ نظر ۰۹ آبان ۰۰ ، ۱۶:۱۰
عرفان پاپری دیانت