کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۸
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۷
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۴
    .
  • ۰۳/۰۷/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۷/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۷/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۷/۲۷
    .

آخرین نظرات

  • ۲۹ ارديبهشت ۰۳، ۱۱:۳۵ - eons faraway
    برزخ

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ماتئی ویسنیک» ثبت شده است

شعر از : ماتئی ویسنیک

شهری هست

که هیچ کس آن را نساخته


خیابان هایی هستند

که هیچ گاه عابری در آن ها گام نگذاشته

درهایی هستند

که هیچ کس آن ها را نگشوده

و پنجره هایی

که هیچ کس را یارای آن نیست

که از آن ها به بیرون بنگرد


در امتداد سد دریایی

هزاران صندلی به ردیف گذاشته اند

بی آن که کسی بر آن ها بنشیند


هیچ چاقویی هوا را نمی شکافد


تلفن های عمومی هنوز زنگ نخورده اند


هیچ صدایی به گوش نرسیده هنوز

و هیچ سنگی از کوه به پایین نغلتیده


شناگر هر بار به ساحل نزدیک می شود

و آن گاه

وحشت زده به دریای بی کران باز می گردد



 

۰ نظر ۲۸ آبان ۹۵ ، ۲۲:۲۰
عرفان پاپری دیانت