کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۱۰/۱۶
    .
  • ۰۳/۱۰/۰۴
    .
  • ۰۳/۰۹/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۲
    .
  • ۰۳/۰۹/۱۹
    .
  • ۰۳/۰۹/۱۴
    .

آخرین نظرات

  • ۴ بهمن ۰۳، ۲۳:۲۴ - عرفان پاپری دیانت
    ۳۷۶ > ۲۴۵

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سوال» ثبت شده است


أَفَمَنْ یَمْشِی مُکِبًّا عَلَىٰ وَجْهِهِ أَهْدَىٰ أَمَّنْ یَمْشِی سَوِیًّا عَلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ؟

~

پس آیا آن کس که نگونسار راه مى‌پیماید هدایت‌یافته‌تر است یا آن کس که ایستاده بر راه راست مى‌رود؟

۳ نظر ۱۱ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۶
عرفان پاپری دیانت

مسئله وقتی که به جریان (یا از جریان؟) افتاد، پس‌زمینه‌ی من می‌شود. یعنی پیشِ من دیگر پسِ اوست و او پس و پیشِ من است. مسئله روزِ من می‌شود. روزمره‌ی من می‌شود. و انگار از یک جایی به بعد، هرچه روزیِ من می‌شود روزی از او بوده.

۰ نظر ۱۳ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۰۴
عرفان پاپری دیانت

گذرِ مؤمن از حفره‌یِ انتراعیِ یک‌ گره.

او همه‌یِ استخوان‌های‌‌اش را پشتِ گره جامی‌گذارد. 

۰ نظر ۰۵ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۲۷
عرفان پاپری دیانت

زمین

دم‌ است یا بازدم؟


باد 

بی‌اشاره می‌گذرد 

و در جوارِ مربعِ ریخته

پرسشِ بی‌‌جوابِ تو

دیگر نیایشی‌ست.

۰ نظر ۰۳ دی ۹۶ ، ۰۲:۴۶
عرفان پاپری دیانت