شخصی یکی از ولگردان شهر ما را دیده بود که در دل سرمای یخ بندان فقط با یک پیراهن ساده پرسه می زد، و با این حال همان قدر شاد و سرخوش بود که مردی خود را تا بناگوش با لباس های گرم می پوشاند. مرد از او پرسید چگونه می تواند این چنین طاقت بیاورد؟ او پاسخ داد، و شما آقای محترم، مگر چهره تان را به تمامی برهنه نگه نداشته اید؟ این گونه تصور کنید که من به تمامی چهره ام.
از پاورقی کتاب "یادداشت هایی برای سینماتوگرافی"، روبر برسون، ترجمه علی اکبر علیزاد، نشر بیدگل، صفحه ۴۷
۰ نظر
۱۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۵:۲۵