کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۱۰/۱۶
    .
  • ۰۳/۱۰/۰۴
    .
  • ۰۳/۰۹/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۲
    .
  • ۰۳/۰۹/۱۹
    .
  • ۰۳/۰۹/۱۴
    .

آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اقتباس» ثبت شده است

سنگ سنگ. از آن روزهای دور کیسه‌ای پر از سنگ را بر دوشم حمل کرده ام. آن‌قدر  رفتم و بی‌احتیاط که دیگر سنگی بر دوشم نیست. سنگ شده‌ام. امید دارم که با نوشتن این داستان، سنگی که به دور خود تنیده‌ام قدری ترک بخورد.

 
ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
کار چراغ خلوتیان باز درگرفت
 
آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت
 
زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب
گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت
 
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت
 
زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب
زنهار از آن عبارت...
 
 
۱ نظر ۱۱ خرداد ۹۶ ، ۱۱:۲۵
عرفان پاپری دیانت