کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۹/۰۶
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۸
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۷
    .
  • ۰۳/۰۸/۰۴
    .
  • ۰۳/۰۷/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۷/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۷/۲۹
    .

آخرین نظرات

  • ۲۹ ارديبهشت ۰۳، ۱۱:۳۵ - eons faraway
    برزخ

که باز با صنمی طفل عشق می‌بازم

جمعه, ۲ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۲۰ ب.ظ
امروز صبح. یزد. بعدِ همه‌ی اتفاق‌هایی که دی‌شب افتاد. سرِ صبح توی کلاس خواستم درسِ حافظ را شروع کنم. فال گرفتم. کتاب را باز کردم و فکر می‌کنید که چه آمد؟

عاشقِ روی جوانی خوشِ نوخاسته‌ام
وز خدا دولتِ این غم به دعا خواسته‌ام

من همیشه به این بیت فکر می‌کنم. و با خودم خیال می‌کنم که کاش تو کمی مسن‌تر و پیرتر بودی. تا می‌شد به تو چیزی گفت و به تو چیزی فهماند. اما بچگی و خامیِ ناگزیرِ تو راهِ هر ربطی را بسته. 
۹۷/۰۹/۰۲
عرفان پاپری دیانت

حافظ

یادداشت

یادداشت شخصی

نظرات  (۱)

بیت قشنگیه.
دعوتی به وبلاگم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی