کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۹/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۱۵
    .
  • ۰۳/۰۹/۰۶
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .

آخرین نظرات

  • ۲۴ آذر ۰۳، ۰۹:۱۳ - عرفان پاپری دیانت
    ۲۴۲

چهره های بی قرار [اندیشه]

چهارشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۵، ۰۲:۴۲ ق.ظ


حالا در این ساعت از شب، ذهنم آن قدر آرام شده است که دست ببرم به نوشتن این کلمات. کلماتی که سرکش و تندخو بودند و حالا،بعد از روزهای کشاکش، آرام شده اند و ثمر داده اند برای من.


جهان ما شاید حالا دارد بدحال ترین روزهایش را سپری می کند. چهره ی آدم ها را تصور می کنم پیش چشم ام. چهره هایی مست و شعله کشیده، سرخ و بی قرار. و چهره هایی ترکیده، که خشکی و سردی شان خردم می کند. و تمام چهره را بی قرار می بینم. چه آن ها که گیج تب اند و چه آن ها که یخ زده اند. همه بی قرار اند.

چه چیزی ما را پریشان کرده است؟ چه چیزی ما را آشفته کرده است؟


جهان میدان مسابقه است. تو برتری یا من؟ ما برتریم یا آن ها؟ این سوال ها از ذهن آدم بیرون نمی رود. نمی توان این میل به برتری را زدود یا نادیده گرفت. امّا این تب و این عفونت از کجاست؟ و چه چیزی ما را بی قرار کرده است؟

جواب روشن است و هولناک. ما معیارهای نادرستی را برگزیده ایم. قاضیانی را میان خود به داوری گذاشته ایم که حکم به عدالت نمی دهند.

هوش ذهنی، زیبایی اندام ها، سواد و پول و چه و چه. این ها معیارهای ماست برای برگزیدن همدیگر. آشفتگی ما از کجاست؟ از این قاضیانی که حکم به عدالت نمی دهند.


امّا سوال دیگری باید پرسید. چرا این معیار ها نادرست اند و معیار درست کدام است؟

این سوال را این گونه پاسخ می دهم: این معیارها نادرست اند چراکه به مساوات میان ما تقسیم نمی شوند و در آن ها برابر نبوده و نیستیم.

جهان نبوغ و زیبایی را می ستاید و برمی گزیند. آدم برتر... آدم برگزیده... آدم مست...

امّا حقیقت این است که این معیارها سلاح ما هستند برای نابود کردن خودمان. شیاطینی که بی قرارمان کرده اند.


امّا معیار درست چیست؟ به راستی معیار برتری آدم ها کدام است؟

صریح می گویم و کوتاه. معیار درست آن معیاری است که ما در توانایی کسب آن با هم برابر بوده باشیم. و آن نزدیکی به خداوند است. و آن عشق است. فقط و فقط عشق است که آدم را برتر می کند از غیر او. چرا که همه ی ما در توانایی عاشق شدن باهم برابریم.


این درگیری و این غوغا برای من این گونه به پایان رسیده است. و حالا با دلی که بیش از همیشه آرام است، با دلی که بیش از همیشه می لرزد، این کلمات را به تلخی زمزمه می کنم برای خودم:


چنان قحط سالی شد اندر دمشق

چنان قحط سالی شد اندر دمشق

چنان قحط سالی شد اندر دمشق

۹۵/۱۱/۲۰
عرفان پاپری دیانت

اجتماع

اندیشه

خداوند

عشق

یادداشت

نظرات  (۳)

که یاران فراموش کردند عشق !
هر واژه هر سطر این متن رو که میخوندم دلم می  لرزید و میگفتم اره اره اره اره اره اره .. و بعد دوباره خوندم و متن میگفت اره اره اره .. در این بین کدامیکی تایید راه اون یکی کرد ...آروم ام میکنه این اره ها توی این پریشونی . میم.ققنوس
پاسخ:
مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را
۲۳ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۵۹ محمدجواد گلشن
اولا از کجا میگی عقل به مساوات تقسیم نشده و عشق شده؟
دوما من فکر میکنم حتی اگر عقل به مساوات هم تقسیم نشده باشه دیدگاه تو جزییه باید با دید کلی تری نگاه کرد بالفرض اینکه این عقله که باعث برتری آدمیان شده و نه عشقی که بین همه ی حیوانات تقریبا یکسانه.
سوما ما انسانها توی خیلی از چیزا برابریم آیا هر کدوم اصالت معیار برتری بودن رو دارند؟
پاسخ:
منظورت رُ از عقل نمی فهمم.
منظور من هوش و نبوغ بود. حقیقت اینه که ماها به اندازه ی هم هوشمند نیستیم.
تو چی یکسانیم دیگه؟

و منظور من هم از عشق بیشتر قرب و نزدیکی به خداونده. تو باقی چیزها ما فرستنده ایم و گیرنده هامون یکی و برابر نیستن. اما این بدیهیه که خدا به یک اندازه عشق آدم رُ می خواد. در برابر همه ی ما به یک اندازه پذیراست پس درنتیجه هرچقدر ما به خداوند نزدیک تر باشیم یعنی که تو یک موقعیت برابر به این نزدیکی رسیدیم. 
اصلاً بحث مقایسه ی ابزار عقل با عشق نیست. بحث من تا حد زیادی اجتماعیه.
۲۴ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۱۴ محمدجواد گلشن
تصحیح مورد دوم:
بالفرض اینکه عشق به مساوات تقسیم شده این عقله که...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی