کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۴/۰۵/۳۱
    .
  • ۰۴/۰۵/۲۶
    .
  • ۰۴/۰۵/۲۱
    .
  • ۰۴/۰۵/۰۲
    .
  • ۰۴/۰۵/۰۲
    .
  • ۰۴/۰۴/۲۱
    .
  • ۰۴/۰۴/۱۱
    .

آخرین نظرات

  • ۲۲ مرداد ۰۴، ۱۵:۵۵ - عرفان
    144 ۵و۷

۲ مطلب در تیر ۱۴۰۳ ثبت شده است

.

یک فرقی هست بین خزنده‌ای که چون خزنده است بر روی زمین می‌خزد٬ و پرنده‌ای که چون بالش کنده شده یا زخم برداشته٬ به جای آن که دست کم بر دو پایش راه برود٬ بر روی زمین می‌خزد. اولی٬ یعنی خزنده٬ از سر عشقش به زمین می‌خزد و دومی٬ یعنی پرنده٬ از وحشتِ آسمان. اولی٬ یعنی خزنده٬ به آسودگی و با طمأنینه می‌خزد و با خزیدنش٬ خانه‌اش٬ یعنی خاک را ستایش می‌کند. دومی٬ یعنی پرنده٬ پریشان و لجوج می‌خزد و سینه‌اش را موقع خزیدن بیش از حدی که نیاز است به خاک می‌فشارد٬ آن قدر که سینه‌اش زخمی شود٬ چرا که خزیدن او٬ برعکس٬ انکار آسمان است. او با هر وجبی که بر خاک می‌خزد به خودش٬ و لابد به ناظرانی که خیال می‌کند در حال تماشای او هستند٬ یادآوری می‌کند که خاک تبعیدگاه اوست٬ اگرچه که قاعدهٔ زمین را و زبری خاک را به تمامی رعایت می‌کند٬ و زخمی را که روی سینه‌اش دارد شاهد می‌آورد. 

۰ نظر ۲۲ تیر ۰۳ ، ۱۶:۵۰
عرفان

.

من آدمی که هستم که باید توی قبر خودم سنگر بگیرم و زندگی‌ام را داخل قبر بگذانم. من مانند علفی هستم که فقط در خاک ته قبر رشد می‌کند و به همین خاطر٬ اگر از مزار خودم بیرون بیایم می‌میرم. این مطلبی است که من باید آن را به درستی بفهمم و به خیال خام زنده‌تر بودن قبرم را ترک نکنم چراکه من خارج از محدودهٔ قبرم هیچ‌ معنی‌ای نمی‌دهم.  

۰ نظر ۱۸ تیر ۰۳ ، ۱۷:۳۸
عرفان