کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۹/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۱۵
    .
  • ۰۳/۰۹/۰۶
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .

آخرین نظرات

  • ۲۴ آذر ۰۳، ۰۹:۱۳ - عرفان پاپری دیانت
    ۲۴۲

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

 

ای خداوند

مرا به کار وادار و به کار من برکت بده، در آغاز و در میانه و در پایان. زیرا اگر تو مرا به کار نخوانی، من کار نمی‌کنم. تویی که رخصتِ کار می‌دهی. تو می‌توانی با بیماری و با اندوه مرا زمین‌گیر کنی. مرا زمین‌گیر نکن. و به کارِ من برکت بده. زیرا اگر برکتِ تو نباشد، شورِ کار به سردیِ بیماری تبدیل می‌شود.

 

ای خداوند

مرگِ مرا به سوی من بفرست. مرگِ مرا که مانند اسبِ سیاهی‌ست، به سوی من بفرست؛ چرا که پیاده‌ام. و به پاهای بلندش قوت ببخش. اما صدای قدم‌هایش را به گوش من نرسان، چرا که اگر مرگ را بشنوم، تو را نخواهم شنید. مرگِ سیاهِ مرا از یادِ من ببر، و ناگهان بر من هویدایش کن. تا مرا بر پشتِ خود بنشاند و به سوی تو ببرد.

 

ای خداوند

پدر و مادرِ مرا زنده نگهدار. زیرا اگر پدرم بمیرد، تو را فراموش خواهم کرد. و اگر مادرم بمیرد، مانند درختی خواهم بود که در فصلِ شکوفه بخشکد.

بگذار تا میوه‌های من برسند.

 

ای خداوند

مرا زیبا کن. و زنی را زیباتر از من به خوابِ من بیار. آن‌قدر زیبا، که از بدنِ من بیزار باشد.

 

ای خداوند

تو بدترین دشمنِ مرا همسایه‌ی من کرده‌ای. و پاهای او را با زنجیری بسیار محکم به پاهای من بسته‌ای. اگر او خسته شود، من نیز از پا می‌افتم. اگر خواب به چشمِ او بیاید، من نیز به خواب خواهم رفت. و اگر او بیمار شود، من نیز بیمار خواهم شد. او را زنده نگهدار، اگرچه از او بیزارم. و یک روز کسی را بفرست تا با سوهانِ بسیار قدرتمندش زنجیرِ همسایگیِ ما را پاره کند.

۱ نظر ۱۴ آبان ۹۸ ، ۰۰:۳۹
عرفان پاپری دیانت