خرابهها و مراقبانشان
متأسفانه، چنانکه حتماً تا به حال بر همه معلوم شده است، در خرابهها معمولاً گنج پیدا نمیشود. کسانی که اولین بار این جملهٔ معروف را ساختند که جای گنج در خرابه است، احتمالاً هیچگاه در طول حیات خود در هیچ خرابهای هیچ گنجی نصیبشان نشده بوده است. در عوض، میتوان احتمال داد که این جمله را نه از سر اطلاع یا مشاهده، بلکه به صورت نوعی دستورالعمل یا توصیه به صاحبان گنج گفتهاند. چنین توصیهای لابد به این خاطر است که خرابهها همواره مراقبانی بسیار سرسخت دارند. جایی که خرابه است لابد یک وقت عمارتی آباد بوده است. صاحبان پیشین چنین عمارتهایی، اگرچه ممکن است تا به حال بر همه معلوم نشده باشد، معمولاً هیچگاه از املاک خود بیرون نمیروند، بلکه تبدیل به ارواحی بسیار لجوج میشوند و از همان چند دیوار و بقایای سقف ریختهای که از آن عمارت باقی مانده پاسبانی میکنند. به همین خاطر است که خرابهها همواره مراقبانی بسیار سرسخت دارند. این مراقبان از چیزی مراقبت میکنند که مثل خودشان وجود ندارد، به همین خاطر معمولاً بسیار بیمنطقند و حرف حساب حالیشان نیست. کسانی که به مراقبت از گنجهای واقعی یا اشیاء گرانبها گمارده میشوند، معمولاً چندان خطرناک نیستند زیرا توجهشان منحصراً به همان شیء معطوف است. فرض کنید که وارد یک صرافخانه میشوید. معمولاً اگر زیرچشمی گاوصندوق را نگاه نکنید کسی با شما کاری ندارد. در عوض، قصههای جورواجوری هست راجع به بیانصافیهایی که در خرابهها با رهگذران از همهجا بیخبر شده است. مثلاً ممکن است کسانی قصهٔ گروهی از مسافران را شنیده باشند که شب در ویرانهٔ یک عمارت اربابی در کنار جاده سپری کردند. ظاهراً جز چند ستون و یک سقف چیزی از عمارت باقی نمانده بوده است. با اینحال پس از سپری کردن شب، هنگامی که بیدار شدند متوجه شدند از کمر به پایین فلج شدهاند چراکه در جایی خوابیده بودند که یک وقت اتاق پذیرایی آن عمارت بوده و روح عبوس صاحبخانه پابرهنگی و درازکش خوابیدن در اتاق پذیرایی را مصداق بیحرمتی به حساب آورده بوده است. و یا شبیه به این، قصههایی نقل شده است راجع به کسانی که بدون در زدن وارد بعضی از مخروبهها شدهاند و زیر آوار جان دادهاند. کسانی مانند شما حتماً اذعان میکنند که آنچه بر سر این مهمانان آمده عین بیانصافی بوده است چرا که آن گروه اول قاعدتاً بیخبر بودهاند که در جایی خوابیدهاند که یک وقت فرضاً اتاق پذیرایی بوده و یا آن خرابههای دیگر اصلاً دری نداشتهاند که بشود بر آن کوفت. اما درست به واسطهٔ چنین بیانصافیهایی، اگر کسی گنجی داشته باشد، ممکن است مدفون ساختن آن در خرابهها کار عاقلانهای باشد. اگرچه که مراقبان خرابهها قاعدتاً اهمیتی به گنج شما نمیدهند، اما میتوانید مطمئن باشید که به وحشیانهترین حالتی که میتوان تصور کرد از خود خرابه محافظت میکنند. به علاوه، کسانی که به شکار گنج میآیند معمولاً افرادی عجول، حریص، و کوتاهنگرند و خیلی محتمل است که چیزی از قواعد نانوشتهٔ خرابهها به گوششان نخورده باشد. به همین خاطر، اگر کسی گنجش را در خرابهای مدفون کند، میتواند مطمئن باشد که اگر خودش به سراغ آن گنج نیاید، آن گنج نهایتاً نصیب کسی میشود که با خرابه و با مردگانش با حرمت و به احتیاط رفتار کند و به همین خاطر میتوان مطمئن بود که چنین کسی با آن گنج فرضی نیز رفتاری شایسته و درخور خواهد داشت و آن را حیف و میل نخواهد کرد.