کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۹/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۱۵
    .
  • ۰۳/۰۹/۰۶
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .

آخرین نظرات

  • ۲۴ آذر ۰۳، ۰۹:۱۳ - عرفان پاپری دیانت
    ۲۴۲

آزند

شنبه, ۴ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۱۳ ب.ظ

صبح بخیر.

فرض کنید که یک حشره با نیش بسیار نازک -و احیاناً قدری سمی- خود مردی را گزیده باشد. و مرد با یک تکه سنگ صاف یا چیزی شبیه آن حشره را له کند و -به وضعی که در عالم حشرات فجیع محسوب می‌شود- به قتل برساند.

ظاهراً میان آنچه که حشره با مرد کرده و آنچه که مرد با حشره کرده تناسبی نیست. در شریعت آمده است که چشم در برابر چشم و لابد نفس در برابر نفس و مانند آن. اما دربارۀ منازعات این چنینی میان مردان و حشرات حکم روشنی نیامده است. مرد نمی‌تواند به حشره همان آسیبی را برساند که حشره به او رسانده. و اگر او را بکشد و یا در یک شیشه تا ابد محبوسش کند و یا فرضاً حشره را با یک تکه کاغذ چسبناک گیر بیاندازد و زجرکشش کند، ظاهراً مرتکب ظلمی شده است زیرا حشره هیچ‌کدام از این کارها را با او نکرده است. مرد قاتل تنها در صورتی محکوم نیست که از رنجی که حشره به او رسانده بگذرد. برخی ممکن است بحث را به جای دیگری بکشانند و بگویند که اساساً حشره ستمی در حق مرد نکرده که مستحق عقوبت باشد چرا که نیش زدن برای حشره امری "طبیعی" است و اساساً مصداق ستم محسوب نمی‌شد و مثلاً بگویند اگر حشره از جانب مرد احساس خطر نمی‌کرد او را نیش هم نمی‌زد و حرف‌هایی از این دست ممکن است بزنند. و لابد در نظرشان نیش زدن برای حشره "طبیعی" است اما کشتن برای مرد "غیرطبیعی" است. 

خشونت یا باید بالکل وجود نداشته باشد و یا الزاماً مهارناپذیر است. یا باید چرخ خشونت را تام و تمام از کار انداخت و یا باید پذیرفت که خشونت مهارناپذیر است. یا باید گفت که آنچه طبیعی است و غریزی است می‌تواند مصداق شر باشد و در نتیجه برای سرکوب کامل آن کوشش کرد و یا باید طبیعت را آزاد گذاشت تا گاهی صورت‌های مرگبار خود را هم آشکار کند. اما راهی که ابناء جنس ما رفته‌اند راه میانه‌ای است و قدری هم رذیلانه و مهوع است.

۰۱/۰۴/۰۴
عرفان پاپری دیانت

نظرات  (۱)

به نظرم طبیعت فقط در تولید خشونت تواناست و برای ایجاد برابری در خشم و قدرت، ناتوان. باید به یافتن راهی فکر کنیم که خشم حشره مرگبارتر باشد تا نبردی برابر در بگیرد و شائبه ای در مورد عدالت، بعد از آن به خاطر نیاید. مثلا مرد بعد از گزیده شدن و اندکی مسمومیت، حشره را به دام بیندازد. هر دو در محیطی محفوظ و بدون عبور هوا حبس شوند و هر دو در معرض انتشار دوز مشخصی از معجون پیفپاف در هوا، قرار گیرند.

(((:؟!:)))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی