کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۹/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۱۵
    .
  • ۰۳/۰۹/۰۶
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .

آخرین نظرات

  • ۲۴ آذر ۰۳، ۰۹:۱۳ - عرفان پاپری دیانت
    ۲۴۲

زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول

سه شنبه, ۹ آذر ۱۴۰۰، ۰۳:۲۱ ق.ظ

من تا خرخره خشمم. بسیار عصبانی‌ام. همیشه عصبانی بوده‌ام و همیشه آن کسی بوده‌ام که خشمش را فرومی‌خورد تا خانه خاکستر نشود. «یک نفر باید عاقلی کند» و آن منم. «یکی بالاخره باید جمعش کند» و آن منم. من بسیار خشمگینم. کاش از طاقت و تحمل شما اندک اطمینانی داشتم تا این خشم توی سینه‌‌ام این همه سال چرک نمی‌کرد. کاش شما که دور منید مثل علف ترد و نازک نبودید. من در خفا سالهاست که با جوالدوزم خودم را تکه‌پاره کرده‌ام، کاش یکیتان طاقت یک سوزن داشت.

بچه که بودم، با بابا کشتی می‌گرفتیم. همیشه من دل سیری می‌زدمش. من خوشحال بودم از اینکه پیروز بازی‌ ام. او هم لابد می‌دانست که با من شش‌ساله نباید کشتی واقعی بگیرد. ماحصل، آنکه بیست و چند سالم شد و هیچ‌گاه با آن‌ها که دوستشان دارم کشتی واقعی نگرفتم. کاش یکیتان طاقتش را داشت. که زیر سمم لهش کنم و زنده بماند، و دوست بماند. 

۰۰/۰۹/۰۹
عرفان پاپری دیانت

نظرات  (۱)

درکت می‌کنم عرفان

پاسخ:
قربانت ساقی جان. 
ضمناً تسلیت می‌گم. قرین رحمت باشه عزیزت.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی