کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

کهف

کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم

این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود: دوستِ ما ایلعازر در خواب است، اما می‌روم تا او را بیدار کنم.
شاگردان او را گفتند: ای آقا، اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.
امّا عیسی درباره‌ی مرگِ او سخن گفت، و ایشان گمان بردند که از آرامشِ خواب می‌گوید. آن‌گاه عیسی به‌طورِ واضح به ایشان گفت که ایلعازر مرده است.

(یوحنا ۱۴-۱۱:۱۱)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۳/۰۹/۳۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۳
    .
  • ۰۳/۰۹/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۹/۱۵
    .
  • ۰۳/۰۹/۰۶
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۹
    .
  • ۰۳/۰۸/۲۰
    .
  • ۰۳/۰۸/۱۲
    .

آخرین نظرات

  • ۲۴ آذر ۰۳، ۰۹:۱۳ - عرفان پاپری دیانت
    ۲۴۲

یادداشت

سه شنبه, ۱۶ شهریور ۱۴۰۰، ۰۲:۱۴ ق.ظ

اینجا که هستم همه چیزش آشناست. همان رنگ را برای بار سوم بر در و دیوار زده اند، مثل همیشه در غیاب من. و حالا منم که باید کنج به کنجش را از نو وارسی کنم. در این اتاق هیچ چیزی برای تماشا نیست و من گنج کوچکی را که داشتم بازنکرده پس فرستاده‌ام. اطلاق نام گنج به صندوق بازنشده خالی از خوش‌خیالی نیست. و در مقابل سلب عنوان گنج از چنین صندوقی باید عین خوش‌خیالی باشد

بیست و سه سالم شده و از آدمی‌زاد مثل بید به خودم می‌لرزم. و هر آدمی را که کنارم بود، به جرم آدمی‌زاد بودن از خودم رانده‌ام. می‌گفتم که «باور کنید. از شما هیچ چیزی نمی‌خواهم.» وحشت می‌کردند. می‌گفتم که «اینجا خانۀ خودتان است. همه چیز مال شماست.» می‌گفتند «قباله بنویس.» گفتی که «تجارت کن.» نگفتم که از پدرم ملّاحی و آداب سفر یاد گرفته‌ام نه تجارت

 

 

۰۰/۰۶/۱۶
عرفان پاپری دیانت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی