https://www.youtube.com/watch?v=pY3mtFi6uyY
دلم گرفته
دلم عجیب گرفته است
و هیچ چیز
نه این دقایق خوشبو ،
که روی شاخه ی نارنج
می شود خاموش
نه این صداقت حرفی ،
که در سکوت میان دو برگ
این گل شب بوست
نه هیچ چیز مرا ازهجوم خالی اطراف
نمی رهاند
و فکر می کنم
که این ترنم موزون حزن تا به ابد
شنیده خواهد شد.
***
دلم تشنه ی هجوم است.
هر کس که می میرد. نه هر کس که هر چیز. در دلم گوری برایش می کنم. قبرستان وسیعی شده است حالا. هجده سالِ ناتمام... می روم سر میزنم به قبرها گاه گاهی. دلم گرفته امشب. درِ دلم باز است و گوش هایم بسته. سرد است و تن نیم زنده ی تو در اتاق است. گوری کنده ام برای تو. خالی هنوز. منتظرم تا بمیری و دفنت کنم. و تا همیشه به سنگ گورت نگاه کنم و دلم بلرزد. هنوز نفس می کشی. هنوز نفس هایت گرم است و اشک های من که گفتی نمی خواهی ببینی شان.
هجوم بیار. زنده کن. ویران کن. گرم کن دلم را.
من پنج ساله بودم و او شش ساله
تکه چوبی را اسب خود میکردیم
او سیاه میپوشید و من سفید
و همیشه او در مبارزه پیروز میشد
بنگ بنگ، او به من شلیک میکرد
بنگ بنگ، من روی زمین میافتادم
بنگ بنگ، چه صدای وحشتناکی!
بنگ بنگ، دلبرکام به من شلیک کرد
فصلها از پیِ هم آمدند و زمان گذشت
بزرگ که شدم او را از آنِ خود میدانستم
او همیشه میخندید و میگفت:
بازیمان را یادت هست؟
بنگ بنگ، من به تو شلیک میکردم
بنگ بنگ، تو روی زمین میافتادی
بنگ بنگ، آن صدای ترسناک
بنگ بنگ، من تو را از پا در میآوردم
به افتخار من مردم میزدند و میخواندند
و زنگ کلیسا را به صدا در میآوردند
حالا دیگر او نیست و من نمیدانم چرا
هنوز هم گهگاه برایش گریه میکنم
او حتی از من خداحافظی هم نکرد
حتی حوصله نکرد تا به دروغ هم شده چیزی بگوید
بنگ بنگ، او به من شلیک کرد
بنگ بنگ، من روی زمین افتادم
بنگ بنگ، چه صدای وحشتناکی!
بنگ بنگ، عزیزم مرا از پا در آورد
وقتی که عشق، سرخی اش را از دست می دهد. تاریکیِ پاکت را از تو می گیرد. و سیاه می شود. و سیاهت می کند. بی سوزش. بی اندوه. تنها سیاه وسیال.
بشنوید :
شکر ایزد را که دیدم روی تو
یافتم ناگه رهی من سوی تو
چشم گریانم ز گریه کُند بود
یافت نور از نرگس جادوی تو
بس بگفتم کو وصال و کو نجاح
برد این کوکو مرا در کوی تو
جستوجویی در دلم انداختی
تا ز جستوجو روم در جوی تو
خاک را هایی و هویی کی بُدی؟
گر نبودی جذب های و هوی تو
در روح نظر کردی
چون روح سفر کردی
ماننده ی بوی گل با باد صبا رقتی
پ.ن: از دقیقه پنجم به بعد
آزمودم مرگ من در زندگیست
چون رهم زین زندگی
پایندگیست
عشق از اول چرا خونی بود؟
تا گریزد آنکه بیرونی بود
سه غم اومد به جونم هر سه یکبار
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره دیره
غم یار و غم یار و غم یار
…
صدای پای اسب یارم دوش اومه
گل سرخ رو شالش بوش اومه
نهادم چیشم رو هم بگفتم
عزیزوم نومدی، دل جوش اومه
"در خیال" ساخته ی گروه حال. دو بیتی اول از باباطاهر دومی از ترانه های محلی مازندران است.
1
روزنه هایش سرخ اند
و چراغ هایش نمناک
تاریکی
تنی لخت است
2
پرنده
درتاریکی پرواز می کند
اگرچه تاریک نیست
"از زبور تنهایی" آلبوم عجیبی است ساخته ی سید علی جابری. فضای غریبی دارد. تکانه های ریز می افکند در سر. تکان میدهد. ذهن را به رعشه می اندازد. فضایی پیچیده و مرموز. رنگ بوی تند عرفانی. غوغای تنبور. کلام اهل حق. تجربه ی غریبی ست. شاد نیست. سرخوش نیست. هیجان زده نیست. اما هیجان دارد. تکانه دارد. گویی تنهاییِ پرورده است. شکل عجیبی از تنهایی است. جایی است که تنهایی تکان می خورد. مردابیست که می ماند و صبر می کند تا ناگهان در خودش جاری شود.
قطعه "سیاح بحر تجرید" را از این آلبوم برگزیده ام اگرچه هرکدام از قطعه های آن تجربه ای جدیند و سرّی برای آشکار کردن دارند. سیاح بحر تجرید را بشنوید. و از دقیقه 5 که می گذرد...
Eyes wide shut (چشمان کاملا بسته)
کارگردان: استنلی کوبریک Stanley Kubrick
بازیگران : تام کروز Thomas Cruise
نیکول کیدمن Nicole Mary Kidman
سیدنی پولاک Sydney Irwin Pollack
ماری ریچاردسون Marie Richardson
موسیقی: دیمیتری شوستاکوویچ Дмитрий Шостакович
تاریخ انتشار: 1999
زبان: انگلیسی
سفونی والس شماره 2، ساخته شوستاکویچ برای Eyes wide shut
پ.ن: خواستم برای Eyes wide shut یادداشت بنویسم. اما دیدم بیشتر از آن که بتوانم درباره فیلم بنویسم از فیلم محظوظ شده ام و البته یکه خورده ام.