برایِ مرحوم الف.الف
چشمِ سیاه
باز شد و
چارضلعِ مربع ریخت
باز؛ چار دستِ به دعا
هیکلِ نور
دورِ خوداش و ما
میچرخد
از تماشایِ تو
زاویه باز میشود
و در معراجِ مربع
نگاه پاک میشود از هاشور
-
زبان را چیزی سرخ
گره به خود زده
باز اش کن از گره
ای خطّالخطوطِ مدور
ای نقطه.
۰ نظر
۲۳ اسفند ۹۶ ، ۰۴:۳۶